Tuesday, August 18, 2009

Me & Mercury-2


photo by Bruno Beleza



sonnet XVII


I don't love you as if you were the salt-rose, topaz
or arrow of carnations that propagate fire:
I love you as certain dark things are loved,
secretly, between the shadow and the soul.

I love you as the plant that doesn't bloom and carries
hidden within itself the light of those flowers,
and thanks to your love, darkly in my body
lives the dense fragrance that rises from the earth.

I love you without knowing how, or when, or from where,
I love you simply, without problems or pride:
I love you in this way because I don't know any other way of loving

but this, in which there is no I or you,
so intimate that your hand upon my chest is my hand,
so intimate that when I fall asleep it is your eyes that close.

Pablu Neruda

Stories of Room 303 -1

.این سومین باره که دست میگیره تا توی سه چهار دقیقه وقت اضافه شکلات پخش کنه تو کلاس.گیر بی خود نمی دم ،نمی پرسمم حتی که جریان چیه.شکلاتم رو برمیدارم یه لبخندم تحویل می دم (اسمش یادم رفته باز)بسکه ساکته . نگاهم دنبالش می ره اما. به بهرخ و رومینا که میرسه پخی می زنن زیر خنده که : "دوباره قرآن ت از دستت اوفتاده داری شکلات می دی به ملت؟"

پوست مهتابی،نگاه تو دار آروم،..یکی از ته کلاس صداش می زنه:"راحیل "



ک

Friday, August 14, 2009

Life-1


Hugo Lopez
Me & Mercury-1


خسته شدم بسکه خواستم خودمو بهت ثابت کنم.لعنت به این کلمات لعنتی که وقتی میان رو صفحه چت آنقدر سخیف و ناچیز می شن.شاید چون نمی تونم حسی رو که توی کلمات نهفته است رو بهش وصل کنم.نه لرزش صدامو میشنوی نه شوقی رو که یکهو می دوه توی صدام وقتی حس می کنم حرفمو فهمیدی.هی مینوسم ...توضیح می دم...سعی میکنم روشن باشم نمی شه.انگار لای یه کلاف کاموا خودمو هی می پیچونم و می پیچونم تا آخرش بشه این گره کوری که اسمش کامیونیکیشن.انگاری قلوه سنگ دستم گرفتم و با هر کلمه یکی می گذارم لب این باریکه آبی که جاریه.و تو وحشت من رو از بند آوردن این باریکه با این کلمات نارس و کوتاه رو نمی بینی.یا می بینی ،اما تو هم تشنه ی کلماتی شاید؟...
پ.ن :
معلومه که رادیو نیستی......ارتباط هست ...یکم نگاه کن...یکم دقیق شو...گیریم به کلمه نیست .